به شخصه و جدای از مسائل اعتقادی، برای حجاب که پوشیده بودن زنان و دختران سرزمینم هست اهمیت زیادی قائل هستم و محتواهایی رو که در این خصوص هست، دنبال میکنم.
به شخصه و جدای از مسائل اعتقادی، برای حجاب که پوشیده بودن زنان و دختران سرزمینم هست اهمیت زیادی قائل هستم و محتواهایی رو که در این خصوص هست، دنبال میکنم.
فیلم تماشا کردن هرازگاهی ایرادی ندارد؛ آن هم فیلمهای خوب، استخواندار و پرمحتوا.
یکی از مواردی که در سالهای اخیر به درستی بهش تأکید شده، هدیه دادن کتاب هست. مدلی از هدیه دادن که بسیار ارزشمند، ماندگار و مفید واقع میشه.
نکتۀ ظریفی که به تجربه بهش رسیدم، این هست که در هدیه دادن کتاب به شخص مورد نظر بسیاری از ملاحظات مهم رو باید مد نظر داشته باشیم.
از جمله اینکه آیا در خصوص علاقۀ شخص مورد نظر به کتاب، تا حالا باهاش گفتگو کردیم؟ آیا شخص مورد نظر، مسیر توسعۀ فردی تخصصی رو برای خودش تعریف کرده که کتاب در این مسیر قرار گرفته باشه؟ آیا اصلاً کتاب خوندن رو به عنوان یکی از ابزارهای هدایت و کوچینگ کردن خودش قبول داره؟
ضمن اینکه کمیت کتاب هم مهم نیست؛ کیفیت و متناسب بودن موضوع و محتوای آن در خصوص فردی که مد نظرمان هست هم اهمیت داره.
در کل کتابهای زیادی در بازار وجود دارند که رنگارنگ و متنوع هستند؛ اما هر کتابی رو بخواهیم مطالعه کنیم، قطعاً کار درستی نیست. ضمن اینکه هدیه دادن هر کتابی هم عاقلانه به نظر نمیرسد.
اولین کتابی که نوشتم، برداشتی از مستند راز بود که در قالب یک کتاب الکترونیکی منتشر شد؛ بیشتر حالت دستگرمی داشت و یک نوع گرم کردن بود. سالش رو به خاطر نمیآورم.
چند روز پیش عزیزی بهم گفت: کار خوب هست تا جایی که به خانواده صدمه نزند.
عبارت ساده هست؛ اما به شدت سخت و پرچالش: حد کار کردن واقعاً تا کجاست؟ تا چه ظرفیتی از توان خودمان را باید به کار اختصاص دهیم و بقیۀ آن را به خانواده؟ اصلاً معیار و خط کشی برای این موضوع وجود دارد؟