✍️ اشتباه کردن و عواقب آن
وقتی در راهی مرتکب اشتباه میشویم، دو برخورد با آن اشتباه متصور است:
- احساس گناه
- احساس شرم
احساس گناه یعنی میدانیم اشتباه کردهایم؛ ولی هنوز باور داریم که اشتباه کردهایم و اشتباه قابل جبران میتواند باشد و در جستجوی جبران هستیم. در این شرایط یک رفتار اشتباه بروز کرده است که میتواند با پذیرش، یادگیری و اصلاحِ رفتار/نگرش، در نوبت بعدی رخ ندهد.
اما اگر اشتباه را خودمان یا دیگران به ذات ما، منش ما، ذات ما نسبت دهیم/دهند، دچار احساس شرم میشویم. این شرم یعنی من نمیفهمم، یعنی من بیمسئولیت هستم، یعنی من نمیخواهم بفهمم، یا عاجز هستم.
این شرم، اتفاقن سبب میشود که راهی برای پرهیز از آن اشتباه را جستجو نکنم؛ چون پذیرفتهام که این اشتباه جزئی از من است. در این شرایط یا به توجیه پناه میبرم؛ یا دفاع از آنچه کردهام و نهایتا در نوبتهای بعدی از اقدام پرهیز میکنم؛ چون باور دارم که نمیتوانم کار درست انجام بدهم و این انفعالِ ذهنی و بعد عملی، من را دچار احتمالا اقدامهای اشتباه بعدی میکند.
اگر در مواجهه با اشتباه شرم را تجربه کنیم، یعنی پذیرفتهایم که نباید کاری بکنیم. اینکه افراد در سازمانها به بی عملی و بی تفاوتی میرسند، بخشی ریشه در همین برخوردها دارد. فرد با احساس شرم، راحتترین کاری که میتواند انجام دهد، این است که بگوید: به من چه؟! یا بگوید: به تو چه؟! که هر دو مضر هستند.
⚠️ احساس شرم واقعن خطرناک است! نه به خودمان و نه به دیگران حس شرم ندهیم؛ ولی میتوانیم در عین حال آنها را پاسخگو کنیم که برای پرهیز از آن اشتباه چه برنامهای دارند.
سلام آقای رحیمی.
نوشتهی شما در خصوص دو مفهوم شرم و گناه جالب بود. جداسازی این دو از هم منجر به تصمیمی متفاوت خواهد بود.