فکر کنید در یک فروشگاه بزرگ زنجیرهای سبد خریدتان را پر کردهاید و جلوی صندوق منتظرید اجناستان را حساب کنید. معیارتان برای انتخاب آن محصولات چه بوده؟ فروشگاههای بزرگ قفسههایی پر از مایحتاج روزانهی آدمها دارند که شما میتوانید حضور برندهای مختلف را یکجا ببینید و یکیشان را انتخاب کنید. آنچه باعث میشود بین چند مارک مختلف، فقط یکی شانس نشستن در سبد خرید مشتری را داشته باشد، تبلیغات و کیفیت محصولات است. نمیتوان گفت کدام موثرتر است چون گاهی اوقات مشتری فارغ از هر تبلیغی به تجربهی خرید قبلی بسنده میکند و یکراست می رود سراغ یک مارک مشخص و قصد امتحان مارک متفاوت را ندارد، اما اگر تبلیغات بتواند کنجکاوی تجربهی تازه را در مشتری برانگیزد، شاید وسوسهی امتحان محصول جدید زورش بر تجربهی قبلی بچربد. آنچه باعث میشود شما بتوانید اثر مثبت روی ذهن مشتری بگذارید، کلمههای تاثیرگذار در فروش هستند. قدرت کلمات را نباید دست کم بگیرید. این کلمات هستند که در ذهن مشتری نفوذ میکنند و باعث ترجیح یک محصول بر دیگری میشوند. ما میخواهیم در این مقاله از کلمات تاثیرگذار در فروش و چگونگی نوشتنشان حرف بزنیم. اما یادمان نرود که در نوشتن جملات ترغیبکننده اصل بر صداقت است و بهتر است اگر دربارهی کیفیت محصول یا خدمتی مطمئن نیستیم، نوشتن را تا اطمینان کامل به تاخیر بیندازیم چون اعتماد مخاطب برای یک نویسنده مهمترین سرمایه است.