در کتابفروشی بودم و داشتم کتابی رو جستجو میکردم که صدایی شنیدم:
... من معلمی هستم که کتابی رو تألیف کردم در مقطع ... و میخوام بفروشم؛ شما فروش دارید؟
فروشندۀ کتاب هم خیلی سریع پاسخ داد: خیر؛ فروش کتاب نداریم.
***
نظیر این گفتگوها قطعاً بسیار پیش آمده و باز هم پیش خواهد آمد.
اما چرا مؤلف یک کتاب باید به این روش رو بیاره و ارزش کار خودش رو پایین؟
وقتی ابزاری به اسم بازاریابی محتوایی هست، اصولاً بهتر نیست با مخاطبان خود کتاب مستقیم ارتباط برقرار کرد؟ آن هم در فضایی که یک کتابفروشی، کلی عناوین رنگارنگ و ریز و درشت داره و ممکنه اصلاً کتابی که میخواهیم بفروشیم درست دیده نشه.
ایده برای فروش کتاب زیاد هست؛ اما مطمئنترین اونها به تجربه و پژوهشهای من، تولید محتوا به شکل اساسی هست. یکی از بسترهای تولید محتوا برای فروش کتاب، اینترنت هست؛ تأکید میکنم: یکی از بسترها؛ نه تنها بستر.
نحوۀ فروش کتاب در اینترنت مبتنی بر ارتباط گرفتن خوب مخاطب هدف با محتواهایی هست که ما به عنون یک مؤلف منتشر میکنیم. این محتواها، در دنیای فیزیکی و ارتباط رو در رو با افراد هم بسیار مؤثر و تعیینکننده هست.
سلام علیکم
به نظرم تبلیغات خوب در کتابهای کودک و کمک آموزشی و ... مهم است، اما در کتب علمی، به چیزی غیر از بازاریابی نیاز داریم. یه سیستمی که کتابها رو خیلی دقیق و منظم، دسته بندی کرده باشه.
برای موضوع پایان نامه ارشدم، خیلی دنبال کتاب گشتم. با اینکه چندماه پیش دفاع کردم، اخیرا با یه نفر مواجه شدم که در اون موضوع کتاب داشت و خیلی کتاب خفنی هم بود، اما در هیچ موتور جست و جویی پیداش نکرده بودم.