تولید محتوا از اساس یعنی خلق ارزش برای مخاطب هدف.
محتواها انواع مختلفی دارند: عکس، فیلم و متن.
اشتراک همۀ برنامههای موفقیتآمیز تولید محتوا در یک مسأله است: آهستگی و پیوستگی.
این به چه معناست؟ به این معناست که در بحث تولید محتوا، ما موفقیت یک شبه نداریم؛ قرار نیست معجزهای اتفاق بیفتد.
شاید راههای میانبر، نتایجی جذاب را به ما نشان دهد؛ اما این نتایج، یا استحکام و تداوم لازم را ندارند و یا تبدیل به سرمایه برای ما نخواهند شد.
با در نظر گرفتن تفاوت تولید محتوا و بازاریابی محتوایی، از درج محتواهای غیرمرتبط و پراکنده نیز باید خودداری نماییم.
محتواهای پراکنده، محتواهایی هستند که در حیطۀ فعالیت یا هدف ما نیستند؛ درست مانند یک اقدام نامتناسب یا علف هرزی که در کنار گیاه اصلی ما روییده است: آیا این علف هرز، فایدهای دارد؟ خیر؛ و حتی ضرر هم میرساند.
این ضرر کجا اتفاق میافتد؟ در ارتباطاتی که آن وبگاه و محتواهایش قرار است برای ما رقم بزند.
مقدمات بالا برای ورود به بحث اصلی بود: تولید محتوای متنی.
متن اساس همۀ محتواهای دیگر است؛ چه محتواهای تصویری و چه محتواهای ویدئویی. یک تصویر حرفهای ساخته شده در شبکۀ اجتماعی با محتوای متنی خوب، مؤثر واقع میشود. یک فیلم ویدئویی یا کلیپ تبلیغی نیز محتوای متنی را در ذهن مخاطب(مشتری هدف) مینشاند.
بنابراین ما باید سیستمی را ایجاد کنیم که بتواند محتواهای ما را در خود نگه دارد و مدیریت نماید. این سیستم بر روی واژههای خاصی متمرکز میشود و آنها را به محصولاتی ارزشمند برای آگاهی و خلق فایده برای مخاطبان هدف ما تبدیل مینماید.
یکی از سؤالاتی که در اینجا مطرح است، این هست که محتوای متنی به چه درد من میخورد وقتی این همه سایت آگهی و تبلیغ داریم که بسیار راحت، اطلاعات ما را نشر میدهند و یا هزینۀ بسیاری کمتری از ما گرفته میشود؟
پاسخ به این سؤال در یک جمله به صورت خلاصه: محتوای متنی، بازار هدف مد نظر ما را برای رسیدن به هدفهایمان، ترغیب میکند.
به عنوان مثال، سواد کپیرایتینگ، یکی از مهارتهایی هست که در تولید محتوای متنی برای یک کسبوکار استفاده میشود.