مشاورۀ مدیریت، فعالیتی فراتر از فرم و کاغذ است؛ و چه بسیار پیچیده.
ذهنیت افراد در یک سازمان، به راحتی دیده نمیشود.
به شخصه معتقدم حوزههای ارتباط با منابع انسانی، درهم تنیده با مفاهیم عمیق فراوانی هست که با یک کلاس و جلسه تمام نمیشود.
تجربۀ بنده نیز نشان میدهد یک سازمان به راحتی تغییر پیدا نمیکند؛ و چه بسا برخی تغییرات، روندهای سالم و منابع را از بین میبرد.
شاید یکی از پیشنیازهای مهم مشاوره مدیریت سازمانی در کشور ما، توجه کلیدی به این نکته باشد که آیا برای هر تغییر درست، مطالعه و پژوهش کافی داشته ایم؟ آیا تحلیل درستی نسبت به عناصر بازیگر در چالشها و مشکلات یک سازمان داریم؟
منظور فقط عناصر پیدا و عیان نیست! بسیاری مشکلات از جاهایی آغاز میشود که عناصر مشکل ساز، خودشان را به راحتی نشان نمیدهند؛ و حتی برخی اصرار دارند که آنها را پنهان نگه دارند.
از بازی منافع فردی و سیاستبازیهای سازمانی گرفته تا عدم شایستهسالاری و تعارض منافع.
دلیلی ندارد همۀ افراد موجود در یک سازمان، نگاهی واحد به چارچوبهای اخلاقی، انسانی و حداقل حرفهای داشته باشند.
برای برخی، برنده شدن به هر قیمتی یک ارزش است؛ ولو به بهای نابودی آن سازمان!