۱- نقشه راه محتوا:
آنچه اهمیت بالایی دارد، مشخص شدن تکلیف خودمان (با خودمان و با دیگران)، نظم یافتن و امکان موفقیت در مسیری که پیش بینی کردهایم. نمیتوان به صورت گسسته و بداهه منتشر کننده محتوا بود. یک استراتژیست محتوا باید بتواند مسیر کلی پیش رو را دیده و نقشهای مدون (هر چند پر نقص) برای آن تدوین کند و قدرت نه گفتن را در خود تقویت کرده و دربارهی بسیاری از موضوعات بتواند تصمیم بگیرد که هیچگاه به سمتشان نمیرود یا در سالهای آینده خواهد رفت.
۲- هرس کردن محتوای هرز:
اگر محتوا و ابزار ارائه محتوای خودمان را (چه شبکه های اجتماعی همانند اینستاگرام، توئیتر، لینکدین، تلگرام و چه وبلاگ و چه سایت شخصی و یا سایت کاری و تجاری) باور داشته باشیم، آنگاه باید بپذیریم که باید خط مشی مشخصی داشته باشیم و بازار هرزه و عرضه هر محتوای بی سر و تهی نباشیم، باید بتوانیم یک سر و ته، یک طیف، یک اول آخر و یا یک بازهکاری (مقیاس و مخاطب) مشخص کنیم و آنگاه کار خود را شروع کنیم و یا اگر قبلا شروع کردهایم با این روش ادامه بدهیم.
فکر میکنم یک از دست آوردهای داشتن نقشه راه محتوا، هرس شدن محتواهای نامتناسب (و نه الزاما” غیرمفید!) خواهد بود، و اگر به آینده هم نگاه داریم، قطعا بسیاری از حوزهها و موارد را غیرمفید تشخیص میدهیم و وارد آن ها نمیشویم.
حتی اگر در استراتژی محتوای خودمان، موارد غیر مرتبط برای جذب مخاطب میخواهیم منتشر کنیم، عاقلانه و آگاهانه این کار را انجام می دهیم و زیر بار هر پویش، چالش یا جوّ رسانهای داغی در شبکههای اجتماعی نمیرویم و همکاری یا همراهی با آنها را میسنجیم و سپس عمل می کنیم.
۳- کمک به پخته شدن ایده و طرح:
برخی افراد مثلا متخصص یک صنعت یا موضوع دیگر هستند (آبزیان، ماشینهای مولد برق، شیمی، تجهیزات کار در ارتفاع، روزنامهنگاری، کنکور، بورس، تجهیزات پزشکی یا وبلاگنویسی در خصوص جنگ یا توسعه و هرچیز دیگری) اینها نیاز نیست مدت زیادی درگیری ذهنی و مرور اطلاعات داشته باشند، آنها این مسیر را قبلا طی کردهاند، کافیست یک جمع بندی ذهنی و آرامش و شروع به تولید محتوا کنند. اما بسیاری از افراد (مثل ِ من) ضمن یادگیری مینویسند که این روش، روش خوبی هم برای آنهاست تا محتوای غنیتری تولید کنند.
۴- رهایی از طناب دار خود بافته (توجیه پذیر شدن رها کردن برخی مخاطبان و همراهان رسانه و محتوا):
این مورد فرق دارد با هرس کردن محتوای هرز. اینجا قصـد داریم برخی از مخاطبین و همراهات و فالوئرهای خودمان را هرس کنیم. سراب افزایش مخاطب و همراهی کننده در شبکه های مجازی را به طناب داری تشبیه میکنم که خود ِ صاحب رسانه و صاحب اکانت و پیج میبافد و عملا در پایان با دست خود، به دارد آویخته می شود! این آویخته شدن به دار، مثل خفه شدن با گاز Co2 ، شیرین و دلچسب است و ما یک مرگ شیرین را تجربه میکنیم.
راه حل مسئله یا (به صورت تمثیل) پاره کردن طناب داری که خودمان بافتهایم، استمرار و تمرکز در مسیر اصلی و تعیین شده خودمان است. اگر بتوانیم مثلا یک برنامه ۵ ساله برای نشر محتوا در خصوص آشغال ریختن در کنار جاده و ساحل توسط هموطنان عریز، چرایی-علت ها-وخامت اوضاع-عمق فاجعه-راهکارها داشته باشیم چه راهی را آغاز کردهایم؟
شاید در روزهای اولیه مخاطبینی بد همراه ما شوند که هیچ سودی به حال ما نـدارند و حرفهای ما هم به درد آنها نمی خورد، اما آرام آرام این محتوا مخاطبین اصلی خود را که مخاطبی هوشمند، همسو و با فکر است را خواهد یافت و حتی همکاران و جنبشهای همسوی خودش را هم مییابد و بعد از گفتمانشدن محتوا و دغدغه ما، همین مخاطب بد، در حلقه دوم یا سوم یا دهم به این محتوا دسترسی پیدا میکند (مثلا فیلم سینمایی تاثیرگذاری در خصوص آن) و آنگاه میشود مخاطب محتوای امروز ما.
اگر تکرار و اصـرار بر داشتن محتوا با گاردریل مشخص و نقشهی راهِ محدودی نداشته باشیم، مخاطبان ِ پوچی اطرافمان را خواهند گرفت به زودی با همین طنابدار که از جنس طمع و بی هدفی است زیر پای ما را خالی خواهند کرد و ما مرگی شیرین را تجربه خواهیم کرد.
برخی از نتایج این مرگ شیرین را میتوان به صورت مصداقی اینگونه عنوان کرد: داشتن رسانه ای که از هر دری حرف می زند بدون اینکه کسی بتواند به آن اتکا کند یا حتی ارجاع دهد، ذهنی بسیار گسسته که همانطوری که شلخته می نویسد شلخته هم رفتار میکند و زندگی میکند، ناتوانمندی صاحب رسانه یا اکانت از گرفتن بازخورد از کار خود، اشتباه کردن در بازخورد گرفتن، شکست در پروژه های تجاری سازی و تجارت الکترونیک و…. آنگاه جالب اینجاست که صاحب رسانه گول تعداد فالورها و بازدید کننده ها میخورد و همچنان با شوق ِ تمام کار میکند
۵- تعیین دقیق تر مخاطب رسانه:
دو مثال: برای فردی که می خواهد کالای لوکس برای بخشی از افراد جامعه مثلا مدیران بنگاه های اقتصادی با سن و سال ۴۰ به بالا و ساکن در مناطق خوب کشور که گاهی به اینترنت سر میزنند و اهل گوگل کردن (جستجو) بوده و جزو افرادی هستند که اهل هدیه دادن هم هستند محتوا باید با دقت بسیار بالاتری برای این افراد تنظیم شود همانطوری که محتوای مورد نیاز برای پزشکی که به درمان ناباروری خانمهای تازه ازدواج کرده با درآمد متوسط که بیشتر در شبکههای اجتماعی چرخ میزنند (یا اطرافیانشان چنین افرادی را دارند) و امکان سفر به شیراز و اصفهان (مثلا این پزشک این دو جا دفتر دارد) را دارند، بسیار متفاوت است.
لذا در تعیین محتوای سایت باید دقت ِ بیشتری داشته باشیم و ایجاد نقشه راه و جدول زمانی برای انتشار محتوا یکی از همین راههاست که به تلاش ما جهت می دهد.
۶- احترام به مخاطب خودمان:
مخاطبان ما در فضای مجازی، امروز اهمیتی کمتر از فضا و زندگی واقعی ما نـدارند. با آنها، دغدغههایشان، باورهایشان، پسندها و ناپسندهایشان و اولویتها و مرام ِ دوستی و حضورشان زندگی میکنیم و عمر سپری می کنیم و تجربه می آموزیم.
همانطوری که در زندگی واقعی ما انتظار این را نداریم که پارتنر یا دوستمان هرسخنی و هرمحتوا و هرحرفی را پیش ما و برای ما بگوید، مخاطب ِ فضای مجازی و رسانه (تجاری-سازمانی-فردی) هم علاقمند به دیدن هر محتوایی و هر سطحی از محتوا هم نیست. لذا باید چارچوب های نشر محتوا را آداب ِ محتوای فضای مجازی دانست و خودمان را مقید به آن بدانیم.
یکی از مهمترین پارامترهای اهمیت و احترام به مخاطب، زمان است. یعنی من به عنوان تولید کننده محتوا باید نابترین و بهترین محتوایی را که میتوانم (حتی به قصد تبلیغات) برای مخاطب خودم تولید و منتشر کنم تا زمانِ مخاطب را ارزشمندتر کنم نه اینکه هیچ سودی به او نرسانم یا آن را تباه سازم. بهتر از آویزهی گوشمان کنیم: زمان و زندگی مخاطب من، مثل زمان و زندگی خودم ارزشمند است.
۷- توانمند شدن در اولویت بندی محتوا:
زمان، هزینه های تولید محتوا و حدود دسترسی به اطلاعات برای محتواسازی و میزان تخصصی بودن یا منحصر به فرد بودن محتوای ارائه شده و مفید بودن محتوایی که به دست مخاطب می رسد (چه در سطح فردی و بلاگداری و اکانتهای فردی و چه در سطح بزرگ مثل ِ سایتهای بزرگ خبری)، از بزرگترین چالش ها و مسئله های این روزهای عصر محتواست.
ما با ایجاد بازه زمانی برای نشر محتوا و تخصیص جدولی از عناوین و هشتگ ها و برچسبها، میتوانیم آرام آرام محتوای مورد نظر خودمان را تولید کنیم و شاخص هایی در آن رعایت کرده و در محتوای پیش روی خود لحاظ کنیم.
۸- تعیین بازه زمانی و حتی تاریخ انقضا برای محتوا:
یکی دیگر از فواید اینکار توانمندی صاحب رسانه برای تنظیم زمان محتوا با رویدادها و رخدادهاست. برای مثال روزهای ملی تقویمی (مثلا امروز که روز ملی کتاب و کتابخوانی است) یا جهانی (مثلا روز جهانی آلزایمر) میتواند در تقویم محتوای ما قرار بگیرد و همسو با آن روزها ایدهها و افکار و مطالب خود را منتشر کنیم. یا نمونه دیگر از موارد را میتوان انتخابات، رویدادهای محلی یا تخصصی و یا ملی (مثل کنگره ملی کیفیت) دانست
از نگاهی دیگر میتوانیم بازه زمانی را اینگونه ببینیم، برای نمونه: شش ماهه اول سال محتوای متن و عکس برای سلسله نوشته های X و شش ماهه دوم سال پایان X و شروع محتوای ویدیویی برای موضوع R در سایت یا اکانت.
یا حتی (با توجه به حرفهای بالا در مورد مخاطب بد و طناب داری که ایجاد کرده ایم) در خصوص ِ محتوای M و موضوع F به طور رسمی اعلام کنیم که دیگر هیچ وقت هیچ محتوایی در این خصوص نخواهیم داشت. نمونه نهایی هم میتواند اینگونه باشد که موضوع S بدلیل شروع مطالعات تکمیلی از ابتدای سال ۹۷ از سر گرفته خواهد شد و تا آن زمان، شایستگی اظهار نظر نداریم. (احترام ویژه به مخاطب هم محسوب می شود)
۹- تبلیغات و بازاریابی هدفمند:
محتوای خوب، مبلغ بسیار خوبی است. کلی ایده و حرف برای گفتن درباره تبلیغات دارم و امیدوارم بتوانم نوشتهای منتشر کنم با عنوان تبلیغات بدون تبلیغات، که به خودی خود، محتوای خوب را یک ابزار بسیار بسیار مفید برای تبلیغات برای مخاطب اصلی و لایههای بعدی مخاطب می داند.
با اعمال فنونی مثل داستانسرایی و داستانهای کسب وکار و فردی نیز میتوانیم لبه این شمشیر تبلیغاتی خود را تیزتر کنیم. از سویی امروزه بازاریابی با محتوا و محتوای بازاریاب (جستجو کردم این کلمه فعلا جایی نوشته نشده) هم در سطح وب در حال مطرح شدن است که همگی به اهمیت محتوا در استراتژی های برندینگ شرکتی و فـردی تاکید دارند.
از سویی دیگر چون رسانه مجازی یک ویترین ِ دقیق و شفاف از ماست (هر فرد یک کمپانی)، لذا برای اینکه خودمان را تبلیغ کنیم، بایستی دقت بسیاربالاتری از همین نوشتهای که در حال مطالعه آن هستید، در نحوه و شرایط ارائه محتوا داشته باشیم. خلاصه اینکه محتوای منتشر شده ما جنبه تبلیغاتی بالایی دارد و با جدول زمانی انتشار این محتواها، میتوانیم به تبعات ِ تبلیغاتی آن جهت بدهیم و دقت خود را در رسیدن و چگونگی رسیدن و ماهیت محتوای خود بالا ببریم.
۱۰- ایجاد حس خوب اعتماد در مخاطب محتوا:
احساس در همراهی کردن در هر سفری نقش پر رنگی دارد، مخاطب ما، مادم العمر همراه ما نخواهد بود. در نقطه ای که ما به هم می رسیم (مثلا در یک جستجوی اینترنتی یا پیگیری یک هشتگ در شبکههای اجتماعی) آنگاه مخاطب اگر حس خوبی از فضای ایجاد شده توسط ما بگیرد، همراه ما می شود و اگر در هر بار مراجعه این حس ِ خوب دوباره به او منتقل شود، این همراهی دوام و عمق بیشتری پیدا میکند. مخاطب با محتوا بیشتر درگیر می شود و او آرام آرام با همراهی کردنش (لایک-دیس لایک-کامنت گذاری و نشر یا ارجاع به محتوای ما) به ما جهتدهی می کند.
مخاطب ِ اصلی ما، از انواع محتوای متمرکز، درست، اصولی که از ما میگیرد حس خوبی بدست می آورد و این حس خوب را جبران میکند. با پرداخت پول برای خدماتی که دریافت میکند، خرید کالا از ما، مراجعه منظم و دائمی به ما، ارجاع و لینک ِ به ما، تبلیغ ما، بازاریابی برای ما و… انجام میدهد. همانطوری که من سجاد رحیمی مدیسه، این کار را دارم انجام میدهم.
۱۱- تخصصی کار کردن یا پیش به سوی متخصص شدن:
تعیین جدول زمانی و جدول انتشار محتوا نوید بخش یک کار خوب است نه باری به هر جهت کار کردن. حتی در روزنوشت های شخصی که افکار یک شخص در موضوعات مختلفی نوشته می شود، داشتن نگاهی زمانی و اولویت بندی شده باعث می شود همین فرد در بسیاری از حوزه های دیگر اصلا وارد نشود و هیچ کلامی به میان نیاورد.
ما با تعیین جدول زمانی و عنوان و اولویت بندی شده، تمام منابع خود را برای تحقق آن به کار میگیرم و یک کار خوب را ارائه میکنیم. یا مثلا اگر مثل نگارنده این مطلب، در حال یاد گرفتن بودیم و با نوشتن یاد می گرفتیم به نوعی در مسیر تخصصی شدن و عمیق شدن آموخته ها حرکت می کردیم (هر چند در ابتدای کار اینگونه نبوده باشد).
۱۲- آگاهی نسبت به چرایی و چگونگی توسعه ابزارها و فناوری های مرتبط با محتوا:
محتوا انواع گوناگون دارد و هر نوعی نیازمند ابزارها و زیرساخت های خودش است. وقتی محتوایی را تعیین می کنیم باید زیرساختی هم برای آن در نظر بگیرم یا تولید کنیم یا هزینه تولید آن را بدهیم و آن را برونسپاری کنیم. مثلا اگر کسی قـصد دارد اینفوگرافی در سایت خود بکار بگیرد باید خلاقیت در اینفوگرافیک را با ابزارهای آن بکاربگیرد و در بازهای زمانی و موضوعی اطلاعات خود را نمایهسازی و ارائه کند. و یا حتی کسی که زیر اکانت اینستاگرامی خود می نویسد: «همه عکسها توسط خودم و با گوشی موبایل اپلم گرفته شده است» حال همین فرد ابزار تهیه محتوا و روش توزیع آن را مشخص کرده و در همین مسیر حرکت میکند.
همین راه، زیرساخت علمی و سلیقهای میخواهد و وقت و هزینه. حال همه این موضوعات مرتبط با ابزارها و موجه بودن استفاده آنها یا نه فقط متن کار کردن را در نظر میگیریم و ادامه میدهیم. دقت داشته باشیم که این بخش فقط به ابزارها و زیرساخت های محتوا مربوط است نه خود محتوا. فقط تعدادی از روش ها و ابزار تولید محتوا را بیان شد. ضمن آنکه ابزارهای سنجش محتوا و مخاطب هم از دیگر موارد ِ مهم است که برای نمونه Google Analytic را می توانم نام ببرم. (با جستجو می توانید با نحوه کاربری آشنا شوید)
۱۳- یافتن شرکا و همراهان یا همکاران مرتبط با روح یا موضوع محتوا:
در مسیر حرکت مشخص، جدای مخاطبین و مصرف کنندگان محتوا، ما شرکا و همفکران و همکاران دیگری در این فضای مجازی داریم. می توانیم آنها را پیدا کنیم و اگر قصـد همکاری هم نداشته باشیم، با سنجش آنها و نوع رفتار و دقتِ کارشان، بدانیم که دقیقا کجا هستیم و چه کاری باید بکنیم و حداقل یک سنگ ِ محک مجازی برای خودمان قائل باشیم و معنای دقیق رقابتِ درست را هم درک کنیم.
حتی میتوانیم انجمن مجازی یا رویداد حضوری تعریف کنیم و کنار هم بنشینیم و از تجربیات خود و چالش ها و مدل ذهنی خودمان در کار بگوییم و هزاران مزیتی که همکار و همراه میتواند به ارمغان بیاورد! این مرحله و این کار را یک «گام بزرگ فرهنگی با هدف رقابت برای برد دسته جمعی» میدانم و امیدوارم هر روز بیشتر از قبل، شاهد این نشستها باشیم.
۱۴- امکان ایجاد سناریوهای بسیار متنوع و بدیع در خصوص محتوا:
فکر میکنم زمانی که بیل گیتس گفت: محتوا پادشاه است، عده ای آن را آخرین راه حل بازاریابی و تبلیغات و برندینگ و… دانستند. امرور برای این ادعا بسیار کوچک هستم، اما شهود من می گوید در آخرین قلعهای که این پادشاه در آن قرار دارد، ماجراهایی به وسعت ِ تمام عالم ِ بیرون آن وجود دارد. امیدوارم در آینده نزدیک بتوانم به ابعاد آن بپردازم، امروز به سناریوسازی که فوت ِ کوزه گری کار محتواست، اشاره میکنم.
به اندازه تمام محتوایی که عالم وجود دارد، ما سناریوهای مختلفی می توانیم برای محتوای خود داشته باشیم. یعنی جدای خلاقیت و ابدعاتی که میتوانیم روی محتوای خود اعمال کنیم (و هم اکنون توسط تمام عالم در حال انجام است)، می می توانیم از تمام دست آوردهای بشر در سناریوسازی برای محتوا داشته (از غارنشینانی که منظور خود را با حک کردن روی سنگ های غاز به یادگار گذاشتند تا امروزی که ضمیر ناخودآگاه بشر هدف قرار گرفته و از هشیار انسان به سوی ناهشیار انسان هدفگذاری تغییر کرده است) میتوانیم برای خودمان هم استفاده کنیم.
داستان سرایی یکی از نمونهها و گیمیفیکیشن ( و نمونه آن: آموزش زبان FREERICE ) یکی دیگر از آنهاست که البته می توان آنها را ابزاری برای سناریوسازی دانست و ماهیت این سناریو و محتوای درهم تنیده با آن را درونمایه این سناریو تعریف کرد.
اما باید باور داشت بدون داشتن یک نقشه راه و جدول زمانی تولید و توزیح محتوا ما قادر به خلق سلسله سناریوهای مرتبط و درهم تنیده نخواهیم بود. خلاقیت یا بومی سازی سناریو برای محتوای اختصاصی خودمان جز با تفکر و درگیر شدن و برنامه ریزی رخ نمی دهد و با باید بتوانیم با نگاهی کل گرا، برای مسیر پیش رو برنامه های عملیاتی و نوآورانه تعریف کنیم. هر بازاریابی محتوایی نیازمند شناخت و اجرای دقیق سناریوهاست، درست مثل صحنه تئاتر و مویی که بر تن مخاطب سیخ میکنیم و اشکی که از چشمهایش جاری میشود، فروش هم نیازمند شناخت دقیق سناریوهاست.
۱۵- افزایش مهارت در هشتگ گذاری (شبکه های اجتماعی) یا انتخاب برچسب مناسب در سایت با وبلاگ
۱۶- ذهن و کلام منسجم، محصول ِ تعیین حدود برای محتوا توسط ناشر یا نویسنده است:
کسی که می نویسد ذهن خودش را ساختار بندی و نظمدهی میکند. یکی از بهترین راه های تمرکز و عمق بخشی به آموختهها، وبلاگنویسی است. بسیاری از اکانت های شبکههای اجتماعی و وبلاگها و سایتها، در واقع (در این نگاه) یک ابزار بسیار خوب برای تمرین ِ مترکز فکر کردن است که محصول آن صحبت کردن دارای چارچوب و عمل کردن بهتر در زندگی واقعی خواهد بود.
حتی باور دارم که که در کلان بحثِ توسعه هم، افرادی که اینچنین میتوانند متمرکز شوند، قدرت نه گفتن بالاتری را خواهند داشت و صبوری هم از دیگر نتایج خوب آن خواهد بود. چرا که در بحث استراتژی محتوا، معتقدم کسی که قدرت نه گفتن بالاتری در فضای مجازی دارد، در زندگی عادی و نشر محتوای واقعی (صحبت کردن، غیبت کردن، هدیه دادن، همراهی در یک تصمیم فکری و…) هم میتواند ساختار اجرایی بهتری داشته باشد.
۱۷- نقشه راه محتوا نقشه ای عادلانه برای حفظ مخاطب:
به دست آوردن و حفظ مخاطب (مخاطب ِ اصلی محتوای ما) یکی از ستونهای اصلی کار با محتواست. جدول زمانی و عنوانی و نقشه راه محتوا برای تولید و توزیع و نشر محتوا، با همه این فواید و مزایایی که نام برده شد، میتوانذ یک نگاه راهبردی برای تعامل با مخاطب و مشتری محتوا ایجاد کند تا بتوانیم او را حفط کنیم و همراهی را از او انتظار داشته باشیم. مشتری اگر نباشد، محتوای ما ارزشی ندارد. حفظ این مشتریان خوب، یک فکر منسجم برای نحوه تعامل نیاز دارد و نقشه راه تولید محتوای دیجیتال و جدول انتشار محتوا میتواند راهی برای آن باشد.
۱۸- هیچ کس نمی تواند به شما نقشه راه بدهد و مسیر شما را ریل گذاری کند، خودتان دست به کار شوید.
هستند کسانی که تبلغات دهن پر کن دارند، «نقشه راه دیجیتال برای شما و کسب و کارتان ترسیم میکنیم» ، «محتوای دیجیتال خود را به ما بسپارید» ، «برای شما بازاریابی با محتوا و… انجام می دهیم» ، من به شخصه چنین کاری را قبول ندارم.
نمی توانیم ویترین و تصویر و صدای خودمان را (که همان محتوای ماست) را به طور کامل به دیگری واگذار نماییم. هیچ کس به اندازه ما و تیم ما، قدر و ارزش مشتری ما را نمیداند. بایستی هرچند ضعیف، اما این راه را شروع کنیم و در ادامه بر تخصصهای تولید محتوای خود ( و نه الزاما فنون راه اندازی سایت، زبان های برنامه نویسی و ….) افزایش بدهیم. شما میتوانید ابزار سایت را خریداری کنید، یک مشاور خوب محتوایی و یک استراتژیست محتوا را به کار بگیرید، اما نمیتوانید و نباید محتوای سایت خود را برون سپاری کنید. محتوا، اهمیت بسیار بالایی دارد و باید مراقب محتوای تولیدی خودمان باشیم.
۱۹- آرامش خاطر:
آرامش برای من معنا دارد. دغدغه فراموشی یا پایمال شدن تفکر و دقت چند روزهام، یک دلهره و استرس در من ایجاد میکند. دلهره عمیق و آزاردهندهای نیست، ولی چیزی در این مایههاست. با داشتن جدول زمانی نشر محتوا میتوانم آرامش خاطر را تجربه کنم. این یک تجربه کاملا شخصی است، اما واقعا ذهنِ نگارنده به شدت درگیر لیست ِ عناوینی است که قرار است منتشر کند و وقتی به جدولی با اولویت زمانی و موضوعی برای نوشتن و منتشر کردن فکر میکنم، آرامش خاطر را تجربه میکنم.